• وبلاگ : رنگين كمان
  • يادداشت : كركره پايين!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    خوبيد

    گفته بوديد يه مدت

    اما الن انگار2ماهه تعطيليد

    منظورم خودتون نبوديد

    جدا سوء تفاهم نشه

    ميگم ميشه بگيد راهتون چيه

    لطفا

    اگه ميخوايد بياد خصوصي بگيد

    وبتون عاليه

    لپ محمد حسين هم محکم گاز بگيريد

    بگيد عمو سيد گفت دوست دارم اساسي

    اميدوارم راه درست رو انتخاب کرده باشي


    سلام.Sara jan aziz

    انشاالله که هرجا هستي سالم و سلامت و شاد باشي
    پست زيبايي بود در پناه حق، موفق و شاد وپيروز باشيد

    تقديم به فرشته نازنيني که با کوله باري از عاطفه ها ناباورانه بر سوگ احساس نشست.... 87/11/5
    آن مرد محکوم به مرگ
    خيلي قبل تر از
    کشتن حضرت احساس مرده بود
    آن مرد محکوم به مرگ
    پيش از متهم شدن به قتل عمد
    گوهر گران محبت را
    از خانه دوستي ها ربوده بود

    روز دادگاه

    داوري، متهم، جايگاه
    آن مرد محکوم به مرگ
    پيش از اعلام راي هيات منصفه
    خود به حکم قتل خود آگاه بود
    روز آخر دادگاه بود...
    وکيل درخواست حکم فرجام کرد
    عدالت را اسير چنگال ماديات بدنام کرد
    يک گفت: شوخي نيست
    دل دختر احساس پرخون است
    قلبش از بي عشقي درد مي کند
    خورشيد نگاهش را آخر يه روز سرد مي کند
    ديگري گفت:
    واي بر ما اين جنايتي است
    که شايد هيچ گاه لکه ننگش
    از دامان بشري پاک نشود
    يکي گفت: غم دارد
    يکي گفت: حق دارد
    يکي گفت: در آغوشش نرو هرگز
    او خنجري آلوده به سم دارد...

    آن مرد محکوم به مرگ

    قدم هاي سستي داشت
    دستانش سخت مي لرزيد
    فرصتي ديگر باقي نبود
    حتي ديگر به نفرين خدا هم نمي ارزيد

    پيش از رسيدن به دار مکافات

    برگه اي نوشت و مچاله روي زمين انداخت
    و بعد آخرين قدم هايش را برداشت....

    کسي چه مي داند

    شايد در آن کاغذ پاره
    نام مخفيگاه محبت ربوده شده را
    فاش ساخته باشد...
    + من افسانه ام 

    ميخوام از عشق بگم ! از کلمه اي با وسعتي ....

    نميدونم تاحالا کسي پيدا شده که يه کادوي زرورق پيچ خوشگل بده دستت که بگه توش عشقه !‌يا نه ؟

    گرچه متاسفانه گاهي تو خيال اين کادو رو از دست اونيکه دوست داريم ميگيريم ....


    از تمام حسهايي که همراه اين کلمه پا به زندگي آدم ميذاره چه مثبت چه منفي بگذريم !‌ از لحظاتي که براي يه عمرت خاطره ميشه يا از خاطره هايي که يه عمر سوهان روحت ميشه !


    بياين چندتا حالت رو با هم ببينيم

    گاهي يکي پيدا ميشه بهت ميگه عاشقتم ... از اونجا که نپسنديديش روز و شب به کامت زهر ميشه تا دکش کني !

    يکي پيدا ميشه بهت ميگه عاشقتم ... اونقدر زاقارته که فقط ميخواي بري خودتو بکشي !


    گاهي يکي پيدا ميشه بهت ميگه عاشقتم ... تو هم طرف رو ميپسندي و دنيا به کامتون ميشه !

    برا من اينها مهم نيست !‌

    طرف اونقدر مرد بوده ( چه زن چه مرد ) که بهت بگه نميتونم کنارت بمونم و ميره ....درد اونجاست که يکي مياد ، ميگه ميمونم ،‌ تمام زندگيتو بهش ميدي ، بعد ميره !‌ درست مثل مهموني مه از خونه ي ميزبانش دزدي ميکنه !!!!!!!!!!!!!درد من از اينه که يه عده به اسم عشق خيانتي ميکنن که نميشه قبولش کرد !‌
    ها؟؟؟؟!!!!