بگیر این نعمتت را نخواستم
اینبار شکر نمیگویم ! بخواهی کفر هم میگویم تا بگیری از من این نعمت را !
اصلا نمیخواهم ! نگو جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود حوصله ندارم ! آخر اتحادیه و صنف و بالای دست هم نداری شکایتت را ببرم پیشش!
خودت بیا بگیر این نعمتت را که موجب رنجم شده !
میشود فلج شوم و دیگر این عضلات کار نکنند؟
خدایا عصبانیم ! دیگر لبخند نمیخواهم ! میخواهی لبهایم را هم بکنم ؟ از هرچه لبخند است بیزارم ! از هرچه گشاده رویی است دلگیرم ! نخواستم گشاده رویی! خدا بگیر این قدرت را از عضلات صورتم که بیچاره ام کرد !
دیگر نمیخواهم لبخند به لبانم بیاید ! چه کنم ؟
هربار که لبخند زدم درجواب هر لبخندم خنجری بر پشتم وارد شد !
باورت میشود بنده ات به جایی برسد که بخواهد یکی از شیرین ترین نعمتهایت را پس بدهد؟
تردینه احساس مرا آزارها دادند
پ .ن 1: خدااااااااااااااا تو که میدونی پشت این لبخندها هیچی نیست ! نمیخوام بیا پسشون بگیر! هر لبخند چند قطره اشک داشت؟! شمردی؟
پ . ن 2:
* فرم انصراف *
آموزش دانشگاه دنیا کجاست ؟ میخوام فرم انصراف پرکنم !
پ . ن 3 :
* برآورد فاصله ای *
احتمال فاصله ای موضوعی را برآورد کردم ! به احتمال 99.9% من در فاصله ی0.00000000000000000000001% جنون هستم