گاهی وقتها
سکوت کمه
برای یک درد!
اما
جز سکوت راه دیگه ای هم نیست !
و من
مهر سکوت میزنم بر لبهایی که لرزید وقتی گفتی
دیگر به دیدنم نیا
آلزایمر انتخابی میگیرم
و برای حرم رفتن مسیر آن خیابان را فراموش میکنم
همین طور برای رفتن به خانه ی مادر بزرگم
و کتابخانه
خدا را چه دیدی
شاید با این تغییر مسیر
خیلی چیزها فراموش شد !
سکوت میکنم
پ ن : حق با توست !
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 91/5/2 توسط سارا